فرضیه کمونیسم - آلن بدیو
- شیوه ی توصیف بحران مالیِ جهانی آن را به یکی از فیلم های بدِ پرهزینه ای شبیه می سازد که توسط ماشینِ حاضر آماده ی پولسازی سر هم می شوند، ماشینی که امروزه آن را «سینما» می نامیم.
- همه ی ویژگی های این نوع فیلم ها در آن هست: نمایشِ گام به گامِ فاجعه، استفاده ی ناشیانه از تکنیکِ تعلیق، غریب نماییِ پدیده های یکسان - بازار بورس جاکارتا سوار بر همان قایق پر زرق و برقی که بورسِ نیورورک، حلقه ی اتصال میان مسکو و سائوپائولو، بانک هایی واحد که در شعله ی آتشی واحد می سوزند - عواقب هولناک: وای، وای، بهترین «برنامه ها» نتوانستند مانعِ وقوعِ جمعه ی سیاه شوند، همه چیز فرو می ریزد، همه چیز فرو خواهد ریخت...
- اما هنوز امید هست: جوخه ی کوچکِ صاحبانِ قدرت مرکزِ صحنه را اشغال کرده است.
- آنها درست به سانِ شخصیت های یک فیلمِ پرفاجعه، تکیده اما مصمم به انجامِ کارِ خویش؛ این آتشفشان های پولی که میلیارد میلیارد به درون سوراخِ مرکزی می ریزند.