الزامی نیست که جهان «ذهنی» جایی میان دو گوش قرار داشته باشد. درست است که سهمِ تجربهی هر فرد از جهانِ ذهنی در چنین جایی واقع شده است - این همان دستگاهی است که با بهرهگیری از انرژی، سوختِ لازم را برای تلاشهای فکری تامین میکند - اما جایگاهِ خودِ فعالیتِ ذهنی به هیچ وجه فیزیکی نیست.تفکرِ فردی به تنهایی ممکن است خصوصی باشد، اما عملِ تفکر جدا از باقیِ جهان نیست - زیرا تمامِ مفاهیمِ نشاده داده شده، به طریقِ اجتماعی کسب شدهاند؛ اما این ماهیتِ زبان است.
از آنجا که تجربهی آگاهی تا حدِ زیادی شامل «گفتگوی درونیِ» تفکر است، درست مثل لحظاتی که در حال صحبت یا نوشتن هستیم، واضح است که خصوصیترین افکارِ ما از حوزهی عمومی-اجتماعی قرض گرفته شده است.
از این روست توانایی اثباتناپذیرِ ما برای توضیحِ تفکرتمان - ما از زبان برای توصیفِ چیزی استفاده میکنیم که عمدتا براساس زبان حادث میشود.