- سردی مازوخیستی یک نقطه ی انجماد، یک نقطه ی ترادیسی است...
- زیر سردی اما نوعی احساساتی گری فراشهوانی باقی می ماند که مدفون زیر یخ و پوشیده میان خز است و این احساساتی گری به نوبه ی خود از خلال یخ به عنوان اصل نظمی مولد، همچون خشم و شقاوتی ویژه می درخشد.
- از همین رو ست تثلیث سردی، احساساتی گری و شقاوت.
- سردی هم محیط محافظ، و هم واسطه، هم پیله و هم میانش است.
- سردی از احساساتی گری فراشهوانی به عنوان زندگی درونی حفاظت می کند و آن را همچون نظمی بیرونی، همچون خشم و سرسختی به بیان در می آورد.
ارائه ی زاخرمازوخ: سردی و شقاوت - ژیل دلوز - ترجمه پویا غلامی