اجازه دهید تمایزی قاطع تر از پیش، میانِ کارکرد و گرایش بگذاریم.
اصلِ لذت گرایشی است که در خدمتِ کارکردی عمل می کند، کارکردی که وظیفه ی آن رها ساختنِ دستگاهِ ذهنی از هیجانات به طور کامل یا ثابت نگه داشتنِ میزانِ هیجان در آن یا پایین نگه داشتنِ آن تا حدِ امکان است.
ما هنوز با قاطعیت نمی توانیم به نفعِ یکی از این شیوه های عمل تصمیم بگیریم؛ اما این امر روشن است که کارکردی که بدین گونه توصیف شد یا عام ترین و کلی ترین تلاش های تمامیِ ماده ی زنده سروکار دارد، یعنی بازگشت به خاموشی و سکونِ دنیای غیرارگانیک.
ما همه تجربه کرده این که چگونه بیشترین لذتی که می توانیم به آن دست یابیم، یعنی عملِ جنسی، با فرونشستنِ موقتِ هیجاناتِ بسیار شدت یافته ملازم است.
مقید ساختنِ تکانه ی غریزی، کارکردی مقدماتی است که طراحی شده است تا هیجان را برای امحای نهاییِ آن در جریانِ لذتِ ناشی از تخلیه آماده سازد.