- همچنان که خود را به عنوان ذهن در پس چیزها می یابم پس از مدتی خویش را نیز در پس اندیشه ها به عنوان آفریننده و مالکشان خواهم یافت.
- در دوره ی ارواح، اندیشه ها تا حدی رشد کردند که سرم از آنها انباشته شد.
- اندیشه هایی که هنوز فرزندان من بودند. آنها در اطراف من پرسه میزدند و همچون توهماتِ انسانِ تبدارْ مرا با قدرتی مخوف می لرزاندند.
- این اندیشه ها اگر هم جسمانی بشوند چیزی جز اشباح نیستند، مثل خدا، امپراتور، سرزمینِ پدری و ازاین دست.
- اگر من جسمانیتِ آنها را نابود کنم، آنگاه من آنها را به درونِ قلمروام برگردانده و میگویم: «تنها منْ جسمانی ام».
- من جهان را آنگونه که برای من هست، از آن ِ خودم و به عنوانِ دارایی ام در نظر میگیرم. من همه را به خود ارجاع می دهم.
خود و آنچه ازوست - ماکس اشتیرنر - ترجمه: نیما حیاتی مهر - نشر شدت