- [سوان] بدون شک می-پنداشت اودت او را درک نمی-کند، به همان گونه که یک معتاد به مورفین یا یک مسلول، اولی مطمئن از این که رویدادی خارجی هنگامی که می-خواست اعتیاد مزمن-اش را ترک کند او را بازداشت، و دومی معتقد به این که یک ناخوشیِ اتفاقی در زمانی که سرانجام می-خواست بهبود یابد نگذاشت، می-پندارند که پزشک آنان را درک نمی-کند چون به این احتمال-های ادعایی آن-گونه که می-خواهند اهمیت نمی-دهد، بلکه آنها را فقط ظاهر تازه-ای می-داند که اعتیاد و بیماری به خود گرفته-اند تا دوباره بر این بیماران اثر بگذارند حال آن که، در واقع، همواره به گونه-ای شفاناپذیر آن دو را در زمانی هم که خیالِ بهبود در سر می-پرورانده-اند، در چنگالِ خود داشته-اند. و به راستی عشقِ سوان هم به جایی رسیده بود که، در برخی بیماری-ها، بیباک-ترین جراح هم از خود می-پرسد آیا هنوز منطقی یا شدنی هست که اعتیاد یا مرض بیمار از او گرفته شود.
در جستجوی زمان از دست رفته - طرف خانه سوان- مارسل پروست - ترجمه مهدی سحابی