نشر شدت

• • تنها میانجیگری یا وساطت که در آن داده-ی حسیِ بی-معنا تفکر را تا حدِ کامل-ترین باروری-ای که در توان-اش است، برمی-کشد و در آن تفکر، از سویی دیگر، بی-هیچ اما و اگری خود را به دستِ تاثرِ فراگیر می-سپارد - تنها وساطت می-تواند بر انزوایی غلبه کند که کل طبیعت از آن در رنج است. نه یقینِ بی-تشویشِ تفکر و نه وحدتِ پیش-مفهومیِ ادراک و ابژه، بلکه فقط تضادِ بازاندیش-گونه-ی آن است که امکان آشتی را در خود نهفته است.
  • این تضاد در بطن سوژه درک می-شود. سوژه-ای که در آگاهیِ خود مالک جهانِ بیرونی است، با این حال آن را به مثابه دیگری بازمی-شناسد.
  • از این رو، تامل و بازاندیشی، [در بابِ این تضاد]، یعنی حیاتِ عقل، در مقامِ فرافکنیِ آگاهانه رخ می-دهد.
  • عنصرِ بیمارگونه در یهودستیزی نه خودِ رفتارِ فرافکنانه، بلکه حذفِ تامل درباره-ی چنین رفتاری است.
  • از آنجا که سوژه نمی-تواند چیزی را به ابژه بازگرداند که از آن دریافت کرده است، پس به عوضِ غنی-شدنْ فقیر می-شود.

دیالکتیک روشنگری - هورکهایمر و آدورنو