- گفته های او از احساساتِ ظریفی خبر می داد که مردان به ندرت از خود نشان می دهند، بلکه صدایش هم، مانند صدای برخی خوانندگان کنترآلتو که «گام» آن خوب پرورش نیافته است و آوازشان به دوخوانیِ متناوبِ یک زن و یک مرد می ماند،
- در لحظه ای که این اندیشه های رقیق را بیان می کرد، روی نت های زیر تکیه می گذاشت، نرمی غافلگیرکننده ای می یافت، و به نظر می آمد دسته ی همسرایی از نامزدها، یا خواهرانی را در بر داشته باشد که آواز مهربانی می خواندند.
- اما دسته ی دوشیزگانی که او، با آن همه نفرتی که از زنانگی داشت، بس ناخشنود می شد اگر بدین گونه دیده می شد که در صدای خود نهقته دارد، فقط به خواندن، به اجرای قطعه های عاطفی بسنده نمی کرد.
- اغلب از ورای گفته های او صدای خنده ی جیغ آلود و سرزنده شان را همان گونه می شنیدی که خنده ی دخترمدرسه ای ها یا شوخ چشمانی که کسی را به لودگی و نیشِ زبان دست بیندازند.
در جستجوی زمان از دست رفته (جلد 2) - در سایه-ی دوشیزگان شکوفا - مارسل پروست - ترجمه مهدی سحابی