- و من برای اینکه باور داشته باشم که دربلندای دورترین نقطه ی زمینم، تا بدین گونه از بلبک خوشم بیاید، می کوشیدم دوردست ها را نگاه کنم، و چیزی جز دریا نبینم، و در آن تصویرهایی را بجویم که بودلر توصیف کرده است، و تنها در روزهایی نگاهم را به میزمان بیندازم که ماهیِ پهن و درشتی بر آن بود، هیولایی دریایی، برخلافِ قاشق و چنگال هم عصرِ دوران های نخستینی که زندگی اقیانوس را فرا می گرفت، دوران سومریان، هیولایی که تنش را، با بیشمار مهره و عصب های آبی و گلگون، طبیعت ساخته بود، اما از روی نقشه ای معماری، چون کلیسایی دریایی، رنگارنگ.
در جستجوی زمان از دست رفته (جلد 2) - در سایه-ی دوشیزگان شکوفا - مارسل پروست - ترجمه مهدی سحابی