فرافکندنِ قهرمانانه اما فردیِ استثنایی که - همچون یک رویه ی حقیقت - در برابرِ همه ی میانجی ها می ایستد و به دنبالِ آن است که با همگان به اشتراک گذاشته شود و یا در واقع می کوشد نشان دهد که، علاوه بر استثناء بودن، یک امکان نیز هست – امکانی که ازین پس همگان می توانند در آن مشارکت جویند.
و این خود یکی از کارکردهای ایده است: فراافکندنِ استثناء به درونِ زندگیِ عادیِ افراد، پر کردنِ هستی و حیاتِ محض با بهره ای از آنچه مافوقِ عادی است.
این یعنی تلاش برای متقاعد کردنِ حلقه ی اطرافیان ام - زن یا شوهر، همسایگان و دوستان، همکاران - که تقدیرِ ما تن سپردن به زندگی هایی نیست که قیدوبندهای دولت برنامه ریزی شان کرده است، که استثناهایی شگفت آور نیز در کارند، همان حقیقت هایی که در فرآیندِ ساخته شدن اند.
البته طبیعی است که در تحلیلِ نهایی فقط تجربه ی عریان یا پیکارجویانه ی رویه ی حقیقت قادر خواهد بود این یا آن شخص را وادارد تا عضوی از بدنِ حقیقت شود.