- حرکتِ ناتمامماندهی چاقوهایی هنوز کج روی میز، منحنیِ برآمدهی دستمالِ سفرهی مچالهشدهای که آفتاب تکهای از مخملِ زرد بر آن میافزاید،
- لیوانِ نیمهتهی که بدین گونه خَمِشِ برازندهی حجمهایش را بهتر مینمایاند و در ژرفای بلورِ زلالاش که به عصارهی آفتاب میماند،
- تهماندهی شرابی تیره اما فروزنده از روشنایی به چشم میآید،
- جابهجایی حجمها، استحالهی مایعها در نور، دگرگونیِ آلوها که در بشقابِ نیمهخالی از سبز به آبی و از آبی به طلایی میگرایند،
- گشت و گذارِ صندلیهای قدیمی که روزی دوبار میآیند و گردِ رومیزیِ تازه-پهن-شده آنگونه که در محرابی جا میگیرند که برای نیایش خور و نوش برپاست و بر آن، در ته صدفها، چند قطرهای از آب تبرک آن چنان که در ته حوضچههای سنگیِ کوچکِ کلیسا باقی است؛
- میکوشیدم زیبایی را در جایی بیابم که هرگز گمان نمیکردم آنجا باشد، در چیزهایی از همه معمولیتر، در زندگیِ ژرفِ «طبیعتهای بیجان»
در جستجوی زمان از دست رفته (جلد 2) - در سایه-ی دوشیزگان شکوفا - مارسل پروست - ترجمه مهدی سحابی