
ریاضیات بسگانگیهای پیوسته: نقشِ ریمان در خوانش دلوز از برگسون
سپتامبر 3, 2024
دیوید چالمرز: درباره حس بویایی
اکتبر 20, 2024
«مکانیکشناسیی» ژنتیکی ژیلبر سیموندون و درک قوانین تکامل فنی
نویسنده:وَنسون بومتُن[1]
برگرداننده: شهاب الدین قناطیر
دانلود فایل مقاله
چکیده:
از دهه 1930، چندین تلاش برای ایجاد یک نظریه کلی در مورد سیستمها یا اشیاء فنی و تکامل آنها انجام شده است: در فرانسه، ژَک لافیت[2]، آندرِه لُروا-گوران[3]، بِرتراند ژیل[4]، ایو دوفورژ[5] و ژیلبر سیموندون[6] نمایندگان اصلی این گرایش هستند. در این مقاله، ما بر روی کار سیموندون تمرکز میکنیم: تحلیل او از پیشرفت فنی بر این فرضیه استوار است که فناوری، قوانین خاص خود را دارد و تقاضای مشتری تأثیر عمدهیی بر تکامل سیستمهای فنی ندارد. ما ابتدا فرآیندی که سیموندون آن را «انضمامیسازی» مینامد، توصیف و سپس آن را با فرآیند «ایدهآلیسازی»یی که توسط گِنِریخ آلتشولر تعریف شده است، مقایسه میکنیم. سپس توضیح میدهیم که چگونه پیشرفت دودمانهای فنی همچون پیروی از یک ریتمِ خاصِ آرامش توصیف پذیر است و بنابراین چگونه از «قانونِ» تکامل در زمینه صنعتی پیروی میکند. رویکرد نظری سیموندون، اگرچه شبیه به برخی از جنبههای روششناسی مفهوم بودهاست، اما بر درک دقیقتر پیشرفت فنی نسبت به کاربردهای عملیاتی احتمالی نیز تأکید داشتهاست. سیموندن هرگز قصد بهینهسازی وظایف مهندس را از منظر اقتصادی نداشت و در واقع میتوان برداشت او از پیشرفت فنی را مستقل از روند سرمایهداریی نوآوری دانست. با این حال، فلسفه سیموندون درک بهتری از آنچه که به لحاظ نظری در مدلسازی قوانین تکامل فنی در خطر است را فراهم میکند.
کلیدواژهها: نوآوری، قوانین تکامل فنی، مدلهای Log-periodic، مکانیکشناسی، آرامش، سیموندون.
پیشگفتار:
پنجاه سال پس از انتشار اولیه کتاب (1958) Du mode d’existence des objets tekniks[7] (1) این رساله هنوز اثری ژرف در فلسفه فن و منبع الهام بسیاری از مهندسان و محققان است. ژیلبر سیموندون (1924-1989) تحلیل خود را به تنهایی توضیح داد، اما کار او ریشه در سنت پیشینیترِ پژوهش در فرانسه داشت. در سال 1932، ژَک لافیت در کتاب خود «بازتابهای علم ماشینها» (2) پیشنهاد کرده بود که پایههای نظری «مکانیکشناسی» را بهعنوان یک علم مستقل ایجاد کند. در میان بسیاری دیگر، آندرِه لُروا-گوران، انسانشناس، بِرتراند ژیل، مورخ، و ایو دوفورژ، فنشناس، از آن زمان سعی کردهاند نظریهیی کلی درباره سیستمهای فنی و تکامل آنها ایجاد کنند. ارجاعات اصلی سیموندون، کارِ لُروا-گوران در مورد تکامل ابزارهای ماقبل تاریخ، نظریه پردازی دودمان فنی توسط لافیت، قیاس میان سیستمهای تکنولوژیکی (فناورانه)، بیولوژیکی و سیاسی که در سایبرنتیک نوربرت وینر[8] شرح داده شده است، و از جنبه فلسفی، فلسفه رشدشناختیی هانری برگسون[9]، پدیدارشناسی موریس مرلوپونتی[10]، و معرفتشناسی تاریخی گاستون باشلار[11] بود.
همچنین میتوان کار او را با نظریه معاصر گِنِریخ آلتشولر[12] (TRIZ) مقایسه کرد. نظریه نوآوریی آلتشولر و رویکرد ژنتیکی سیموندون مطمئناً دو مشارکت نظری هستند که به روششناسی مهندسین مفهوم نزدیکترند. اما، در حالی که TRIZ با هدف صریح بهبود شیوههای مهندسی شوروی و سازماندهی صنعتی توسعه داده شد، کار سیموندون از چنین نیات عملگرایانهیی اجتناب میکرد و بیشتر قصد داشت دیدگاهی اخلاقی در مورد مسائل فنآوری را بسط دهد نه اینکه ارزش فرهنگی اشیاء فنی را آشکار کند.
با این حال، هر دو آلتشولر و سیموندون این فرضیه را ارائه کردند که تکامل فنی قبل از هر چیز از ضرورت حل مسائل درونی پیروی میکند و اینکه کاربر یا تقاضای مصرف کننده تأثیر عمدهای بر این تکامل ندارد. این شباهتها این واقعیت را برجسته میکند که مکانیکشناسی علیرغم پایه و اساس آن در فلسفه، میتواند با روششناسی کاربردییی مانند TRIZ همگرا شود. بر اساس فرضیه تکامل مستقل سیستمهای فنی، مکانیکشناسی ژنتیک هنوز برای محققان غیر فرانسوی ناشناختهاست (3). بنابراین، توضیح این کمکِ پایهیی در درک سیستمهای فنی، مفید خواهد بود.
با در نظر گرفتن این هدف، ابتدا فرآیندی را که سیموندون آن را «انضمامیسازی» نامیدهاست، بررسی میکنیم. پیشرفت دودمانهای فنی یا فرآیند انضمامیسازی به ویژه در مورد پویایی «انطباق» و «تقلید»؛ بسیار شبیه به جنبههای خاصی از تحلیل دیویس بِرد (Davis Baird) (4) است. به گفته سیموندون، یک شیء «عینی» صرفاً یک شیء مادی نیست (در مقابل یک شیء انتزاعی مانند نمودار). این مرحله نهایی یک فرآیند تکامل فنی است، وضعیت یک شیء با عملکرد کاملاً سازگار. بنابراین شیء عینی یک فرد واقعی است. سیموندون میدانست که میتوان از کلمه دیگری برای «عینیت یابندگی» (5) استفاده کرد، بنابراین، برای مثال، میتوانیم فرض کنیم که عینیت یابندگی سیموندون از بسیاری جهات به معنای «ایدهآلیّت» در TRIZ (6) است.
سیموندون فکر میکرد که تکامل فنی مراحلی از پیشرفت مداوم (انطباق) را نشان میدهد که با سایر مراحلِ اشباع، متناوب میشود که در طی آن پیشرفتهای عمده باید به عنوان بازپیکربندی جهانیی ساختار (نوآوری) ظاهر شود. این آستانهها و گسستهای تکامل تدریجی، ریتمی معمولی به تکامل تاریخی دودمانهای فنی میدهد.
به خوبی میدانیم که انطباق یک شی فنی معمولاً میتواند به عنوان یک فرآیند سیگموئید (سیگماوار) توصیف شود، اگرچه چنین توصیفی اغلب با دادههای کمی توجیه نمیشود (7). با این وجود، ممکن است بپرسیم آیا قانون قابل سنجشی وجود دارد که بتواند دنبالهیی از فرآیندهای سیگموئیدی (سیگاوار) متوالی را توصیف کند. این بدان معناست که ریتم اختراعات درون یک دودمان فنی را میتوان با یک «قانون» پیش بینی کرد، درست همانطور که برخی از محققان در حال حاضر پیشنهاد میکنند با یک معادله logperiodic این مسئله قابل حل است. اما مدلسازی ریاضی این «قانون» تا حدودی مبهم باقی میماند، زیرا بسیاری از فرآیندهای انضمامیسازی مختلف در سطوح مختلف رخ میدهند: طبق نظر آلتشولر، توسعه نابرابر اجزاء، اشباعِ انطباقِ سیستمِ فنی را تعیین میکند. سیموندون همچنین این عملیات را با اشیاء مختلف در یک سیستم تکنولوژیکی (فناورانه) بسیار گستردهتر مشاهده میکند. خود سیستمهای فناورانه به دلیل پارادایمهای علمی جدید تغییر میکنند.
- پیشرفت دودمان فنی: قیاس بین فرآیندهای عینیسازی و ایدئالسازی.
سیموندون مانند لافیت (2)، مفهوم دودمان فنی را برای درک تکامل تاریخی اشیاء فنی پیشنهاد کرد. یک مکانیکشناسی واقعی با سایر مطالعات فنی در تضاد است: وحدت یک اصل و نسب فنی نباید با عملکرد و استفاده از اشیاء فنی تعیین شود زیرا چنین معیاری میتواند اشیاء را با ساختار و عملکرد بسیار متفاوت بازگروهبندی کند. وحدت یک اصل و نسب که بر اساسِ استفاده تعریف میشود را نمیتوان در ماهیت خود اشیاء فنی، بلکه باید در عملکرد و ادراک مصرف کنندگان و کاربران یافت. به عنوان مثال، یک موتور بخار، یک موتور الکتریکی، یک موتور گازی و یک موتور فنری یک خانواده واحد نیستند و از این رو به یک اصل و نسب تعلق ندارند: موتور فنری بر خلاف موتورهای دیگر بیشتر شبیه پسرعموی کمانِ زنبورکی خویش است. پُل دوموشِل هسته اصلی این روش تبارشناسیک را به خوبی بیان کرده است: «اشیاء فنی واقعیتی دارند که مستقل از موضع کاربر است و با مطالعه تاریخچه و تکامل آنها قابل مشاهدهاست» (3: 8). برقراری ارتباط بین اجسام بر اساس عملکرد درونی آنها در مقابل استفاده از آنها یکی از اصول اصلی مکانیکشناسی ژنتیکی است.
صحبت در مورد انضمامیسازی خارج از یک دودمانِ فنی معنایی ندارد. البته نسبهای فنی معمولاً پیچیده هستند. عقلانیتِ فنی میتواند همزمان در بسیاری از زمینهها بدون ارتباط و با ویژگیهای محلی پدید آید. سیموندون مشاهده کرد که تکامل سیستمهای فنی به طور متناوب با انشعابها و گزینشهای گسترهیی از دودمان پیش میرود: تکاملِ فنی گاهی در حال افزایش و گاهی محدود است. از این رو مشمولِ وابستگی مسیر است و ممکن است از زاویهی گذشتهنگرانه، خطی به نظر برسد.
علاوه بر این، روش ژنتیکی نشان میدهد که میتوان «منشاء» هر دودمان را شناسایی کرد. سیموندن این مرحله اول تکامل را «شیءِ انتزاعی» مینامد، زیرا در ابتدا، شیء فنی از اجزای مستقل تشکیل شدهاست: «در موتور قدیمی، هر عنصر در یک مرحله دقیق از چرخه درگیر میشود، سپس قرار است ثابت بماند و با عناصر دیگر تداخل نداشته باشد. قطعات موتور مانند افرادی هستند که هر کدام در نوبت خود کار میکنند، اما یکدیگر را نمیشناسند» (1: 21). مکانیکشناسی ژنتیکی همچنین فرض میکند که تکامل سیستمهای فنی بیمعنی و تصادفی نیست. دگرگونی ساختارها و عملکرد اشیاء درون یک اصل و نسب توسط پویایی خاص خود-انطباقی، خود-تنظیمی و همگرایی عملکردها تعیین میشود. علاوه بر این، این دگرگونیها تکراری هستند: شیء فنی به سیستمی از عملکردهای هم افزاییی بیشتر و بیشتر، تبدیل میشود.
همانطور که لروا-گوران در مطالعه ابزارهای ماقبل تاریخ نشان داد (8)، تجزیه و تحلیل ژنتیکی سیموندون از لولهها و موتورهای خلاء با این واقعیت تأیید میشود که نظم درونی انضمامیسازی با نظم مشاهده شده تاریخی یکسان است. از ابژه انتزاعی تا ابژه انضمامی، این فرآیند بسیار شبیه به رشد ایدئال است. با این وجود که آلتشولر و سیموندون کلمات تقریباً متناقضی را انتخاب کردهاند: انضمامی و ایدئال، توصیفاتِ آنها به طور خوشحال کنندهیی به هم نزدیک میشود.
شکل 1: چاپ صفحه 4 در MEOT (1). فرآیند انضمامیسازی: تکامل لولهی الکترونیکی از سال 1924 تا 1952. پایه ابونیت (ebonite base) کوچکتر و کوچکتر شد تا اینکه در نهایت ناپدید شد. بخشهای کاربردی بزرگتر و بزرگتر میشوند و در پایان، حجم کل لامپ شیشهای را پر میکنند. همگراییهای عملکردی نیز متضمن تمایز توابع است. تخصص با هم افزایی در پی همافزایی انجام میشود.
شباهتِ دیگر با این واقعیت مطرح میشود که مرحله انتزاعی، به گفته سیموندون، شییی است که در آن هرگونه تبادل انرژی بین عناصر (که در عملکرد مورد نظر نیست) به عنوان یک نقص در نظر گرفته میشود: این مشابه قانون TRIZاز رساناییی انرژی است. از مبدأ انتزاعی تا مرحله انضمامی نهایی، فرآیند انضمامیسازی دو نوع پیشرفت را نشان میدهد: پیشرفت جزئی، با افزایش تدریجی و انطباق هر عنصر فنی، عملکرد به عملکرد و سپس پیشرفتها، اختراعات یا بازپیکربندیهای ساختاری به وجود میآیند که نشاندهنده سازش نیستند، بلکه حلوفصل ناسازگاریهای بین زیرسیستمها را نشان میدهد، به طوری که آنها در عملکرد کل سیستم یکپارچه میشوند. آلتشولر و سیموندون نیز در مورد ارزیابی فرآیند اختراع توافق دارند: پیشرفتهای واقعی در تکامل فنی ناشی از مصالحه بین اثرات متناقض یا محدودیتهای ناشی از عملکرد زیرسیستمها نیست، بلکه از ناسازگاریها ناشی میشود (یا «تضادها» در واژگان دیالکتیکی TRIZ). پیشرفتهای عمده باید از طریق بازترکیب زیرسیستمها به گونهیی اتفاق بیفتد که به جای مخالفت با یکدیگر، با یکدیگر همکاری کنند. سیموندون از کلمه «همگرایی» برای این اثرِ معمولی از باز-اختراعِ یک شیء در یک اصل و نسب استفاده میکند: «مسئله فنی بیشتر یک همگرایی از کارکردها در یک وحدت ساختاری است تا اینکه یک جستجو برای سازش بین خواستههای متضاد باشد» (1:22). تکامل یک اصل و نسب فنی منجر به یک فرد فنی کاملاً متحد میشود.
در نهایت، TRIZ و مکانیکشناسی ژنتیکی فرضیه یکسانی را برای توضیح تکامل دودمانهای فنی فرموله میکنند: این فرآیند نه کور یا تصادفی است، و نه تابع هوسبازیهای عوامل خارجی است. سیستمهای فنی از ابتدا دارای پتانسیلهای ذاتی تکامل هستند و میتوانند تنها به سمت تعداد محدودی از انواعِ نهایی، تکامل یابند: «اگر اشیاء فنی به سمت تعداد محدودی از انواع خاص تکامل مییابند، این به دلیل یک ضرورت درونی است و نه به دلیل قدرت تأثیرات اقتصادی یا نیازهای عملی» (1: 24). باز هم میتوانیم از دوموشِل نقل کنیم که با ظرافت خاطرنشان میکند: «مثل نظمهای خودانگیخته در اقتصاد، عینیتسازی یا انضامیسازی نتیجه اعمال انسان است، اما نه لزوماً طرح یا خیال انسان» (3: 12).
- معیارهای ارزیابی پیشرفت فنی (انضامیسازی).
اولین مظهر انضمامی بودگی یک شی، فردیت آن است که: یک ابزار اگر منسجم باشد ابزار خوبی است، یک چرخ یا یک ماشین ساده باید یک وحدت ساختاری داشته باشد، و اگر عملکرد آن منسجم باشد، یک سیستم پیچیدهتر به خوبی ساخته میشود. یک ماشین فقط زمانی میتواند وجود داشته باشد که قابل اعتماد باشد، اگر عملکرد آن پایدار باشد، این بدان معناست که اول از همه باید خود آن تخریب نشود: عملکرد خوب، انسجام و پایداری برای ایجاد یک ماشین ماندگار مورد نیاز است. به عنوان مثال، اولین موتور دیزل نمیتوانست دوام بیاورد زیرا مفهوم آن نمیتوانست از ترکیدن آن جلوگیری کند: روغن و هوا قبل از فشرده سازی با هم مخلوط میشدند. از طرف دیگر موتور دیزلِ دوم پایدار بود زیرا اختلاط پس از فشردهسازی اتفاق میافتاد. پاشِشِ اندکِ گاز-نفت باعث جرقه اشتعال میشد، زیرا هوا به طور همزمان بسیار گرم میبود. بنابراین، عملیاتهای مختلف بهخوبی هماهنگ میشدند تا از عملکرد منسجم، به شیوهیی همافزایانه، اطمینان حاصل کنند، در حالی که «جَدِ» همین وسیله، خود-ویرانگر بود.
شکل 2: عملکرد چرخهیی موتور دیزل.
بنابراین، «انضمامی بودگی» به معنای هماهنگی کامل در شیء فنی است: هر چه تداخل سازندهتری میانِ عناصر چند منظوره وجود داشته باشد، شیء انضمامیتر خواهد بود. نمونه مورد علاقه سیموندون پرههای سیلندر در موتورِ هوا-خنک است. بدیهی است که بالهها قرار است سطح تبادل حرارتی را گسترش دهند تا گرمای بیشتری را به هوا تخلیه کنند، اما میتوانند استحکام سیلندر را نیز بهبود بخشند. این به وضوح نمونهیی از همگرایی همافزایانهی توابع است. توسعه این همگراییها در یک سیستم فنی، آشکارترین نتیجه انضمامیسازی است. هنگامی که یک ساختار از یک شیء فنی با دیگری جایگزین میشود، تنها در صورتی پیشرفت حاصل میشود که زیرسیستمها همافزاییی بیشتری داشته باشند. علاوه بر این، انضمامیسازی نشان میدهد که محیط خارج از عملکرد، بیشتر و بیشتر در عملکرد کُلی ادغام میشود: چیزی که ابتدا خارج از شیء، بهعنوان پسزمینه یا «محیط مرتبط»، یک محیط داخلی در درون شیء میشود. یک شیء انضمامی اغلب به طور مستقل عملکرد خود را تنظیم میکند. سیموندون تحت تأثیر توربین اختراع شده توسط مهندس فرانسوی ژُن گَمبَل قرار گرفت.
شکل 3: ماکتِ نیروگاه جزر و مدی رانس با توربین حبابی.
این «توربین لامپ شکل» در واقع یک اختراع بسیار هوشمندانه بود و فقط به این دلیل پایدار بود که محیط آن از ابتدا در مفهوم آن گنجانده شده بود. ایده آن چنین بود که یک دینام ساخته شود که به اندازه کافی کوچک باشد تا در داخل یک تشتکِ روغنِ ضدِ آب واقع در پشت توربین قرار گیرد. برای تصور چنین دینام کوچکی، باید خنکسازی را حلشده در نظر گرفت، در غیر این صورت کابلهای الکتریکی آنقدر محکم خواهند بود که مقاومت اهمی بالا به معنی اتلاف حرارتی بسیار زیاد خواهد بود و بنابراین منجر به خود-تخریبی دستگاه از طریق ذوب خواهد شد. با این فرض که دینام میتواند کاملاً در روغن غوطهور شود که با چرخش خود تکان داده شود، گَمبَل این مسئله را چنین حل کرد: روغن، گرما را به دیواره داخلیی (slum) میرساند که خود در لوله آب غوطهور شدهاست. هرچه جریان قویتر باشد، گرمای بیشتری تولید میشود، اما جریان بیشتری نیز برای آزاد سازی گرما ایجاد میشود. گَمبَل همزمان با فرمولبندی مسئله را حل کرد. این مثال از خود-رازِش[13]، تاثیر قدرتمندِ کار وینر (9) و سایبرنتیک، بر تحقیقات سیموندون را آشکار میکند. او مفاهیم سایبرنتیکیی بازخورد و همایستایی را به همه ماشینها و نه فقط ماشین اطلاعات، گسترش داد.
به گفته سیموندون، خلاقیت گَمبَل در طراحی بسیار زیبای اختراع او نیز آشکار میشود: فضای بالای دستگاه قرار است خالی باشد، اما یک مخزن روغن پرفشار را در داخل گودال (carter) ایجاد میکند (به طوری که آب نمیتواند وارد شود). بنابراین زیبایی فنی از بیرون نامرئی است: فقط با یک تحلیل فنی قابل درک است. اینطور نیست که طراحی یک فعالیت مستقل باشد که برای پنهان کردن دستگاه فنی پس از تصور آن به کار گرفته شود. سیموندون به شدت از این نوع طراحی سطحی و زیبایی که ماهیت فنی واقعی یک شیء را پنهان میکند انتقاد دارد. تکامل ظاهر خارجی یک شیء، که با پیکربندی مجدد داخلی مرتبط نیست، بخشی از فرآیند انضمامیسازی نیست. «تاریخمندی» یک شیء فنی با مرحله انضمامیسازی آن تعریف میشود. ظاهر و طراحی بیرونی نوعی «اَبَر-تاریخِ» اجتماعی و فرهنگی بدون هیچ معنای فنی واقعی است. اختراعات اغلب ابتدا در ظاهر محصولات قدیمی ارائه میشوند تا مزاحم مصرف کنندگان نشوند. برخی از اشیاء زمانی که از مد افتادهاند منسوخ به نظر میرسند، و برخی دیگر زمانی که عملکرد باستانی را با ظاهری جذاب پنهان میکنند، چنین ادعا میکنند که باید آنها را نوآوری بشمار آورد. مکانیکشناسی ژنتیکی سیموندون تنها از معیارهای کاملاً داخلی برای ارزیابی پیشرفت دودمانهای فنی استفاده میکند: «این مفهوم از پیشرفت فنی، تکامل اشیاء فنی را از تقاضای اجتماعی و از فشاری که بر توزیع و اصلاح چنین اشیایی وارد میکند، مستقل میگرداند» (3: 14).
بنابراین سیموندون انضمامیسازی را به عنوان یک فرآیند مستقل توصیف میکند که با رفتار خاصی مشخص میشود: تکامل سطح به سطح، از یک پیکربندی سیستماتیک به پیکربندی دیگر ادامه مییابد و تکامل تدریجی ممکن است در طول دورههای پایدار در هر سطح ظاهر شود. دگرگونیهای مکرر بین سطوح، اطلاعاتی در مورد «منطق» پیشرفت میدهد، و نیز نشان میدهد که یک قانون وجود دارد. این قانون تکامل سیستمهای فنی، مانند کار لافیت، معرفی یک قانون طبیعی از فیزیک به حوزه جدید «مکانیکشناسی» نیست. تکاملهای فنی هر چقدر مستقل باشند، تکاملهای طبیعی نیستند، بلکه مصنوعی هستند. بنابراین قانون تکامل فنی عینیت بخشیدن به یک ریتم منظم از یک فرآیند انسانی است: این یک ابزار برای پیش بینی است و نه یک قانون برای پیشبینی.
- تکامل فنی در دوران صنعتی: استانداردسازی و شبکهها.
پس از انقلاب صنعتی دوم، اشیاء فنی ساخته شده در مقیاس ما (یعنی در سطح فردی) دیگر همان کلیت ارگانیکی نیستند که با وسایل دستساز و به عنوان مجموعهیی از قطعات اصلی تولید میشدند. آنها اکنون فقط یک مجموعه مونتاژ هستند: هر عنصر در یک سری تولید میشود و بنابراین میتواند با معادل خود جایگزین شود. برای کارکرد، یک فرآیند مونتاژ صنعتی باید از قطعات استاندارد شده تشکیل شدهباشد که تحت همان محدودیتهایی هستند که کل شیء دستساز قبلی تحت نظر آن قرار داشتهاست. از این رو استانداردسازی، فرآیند انضمامیسازی در سطح زیرسیستمهای فنی در مرحله صنعتی را بیان میکند. این زیرسیستم حتی ملموستر از شیء است زیرا «با قدرت تطبیق و گردش خود از دامنه اشیاء برای استفاده خانگی فراتر میرود: در کانالهای توزیع و مبادلهای قرار میگیرد که به کل سیاره گسترش مییابد، شبکههایی را در مقیاس جهان تأمین میکند، و میتواند در ساختمان یا تعمیر انواع مختلف اشیاء برای استفاده خانگی به کار رود» (10: 236).
بنابراین مکانیکشناسی باید سطح تحلیل خود را تغییر دهد تا روش خود را در انضمامیسازی صنعتی به کار گیرد: مشخصات فنی شیء دیگر در مقیاس خود نیست، بلکه از آن به بعد در سطوح اجزاء و شبکه آنهاست. در سطح فردی، شیء تابع طرحی است که با ذائقه مصرفکننده سازگار است: «این مهمترین ویژگی مثبت تولید صنعتی است. از خود بیگانگی اَبَر-تاریخی فقط در مقیاس انسانی و در این سطح متمرکز میشود، در حالی که سطحِ خُردِ اجزاء، عناصر فنی واقعی و سطح کلان شبکههای توزیع و مبادله از آن مستثنی هستند.» (10: 236). به نحوی، تولید صنعتی با استانداردسازی و توسعه شبکههای سترگ، فن را از محدوده بُعد شیء رها میکند و در عین حال عدم تصادف ماهیت فنی یک شیء و مفید بودن آن را آشکار میکند.
سیموندون این فرآیند را «جدایشِ فازیی»[14] «فن» به سطوح فنآوری پایینتر و برتر مینامد، در حالی که انضمامیسازی در مقیاسهای دیگر کار میکند. تکامل نا-هماَرزِ[15] عناصر باید بر تکامل افراد فنی تأثیر بگذارد. انضمامیسازی اجزاء به عنوان مثال به کوچکسازی اشیاء منجر میشود: «بنابراین، موتورهای مغناطیسی-الکتریکی اکنون بسیار کوچکتر از زمان گرام (Gramme) هستند، زیرا آهنرباها به میزان قابل توجهی کاهش یافتهاند» (1: 65). با این حال کوچکسازی، فرآیندی مشابه انضمامیسازی نیست، بلکه یکی از نتایج آن است: کوچکسازی نشاندهنده پیشرفت از دیدگاه کاربر است اما نه لزوماً از نقطه نظر فنی، اگر بازپیکربندی همزمان انجام نشود. با این وجود، اگر بخواهیم بفهمیم طبق نظر سیموندون قانون تکامل فنی چیست، پیوند بین کوچکسازی و انضمامیسازی ممکن است دقیقاً همان نقطهیی باشد که باید به تفصیل مورد مطالعه قرار گیرد.
توسعه ناهموار عملکردهای جزء باعث اشباع پیشرفت یک سیستم فنی میشود. اما سیموندون این پدیده را در سطح دیگری نیز تحلیل میکند: شبکه فناوری جهانی در معرض اشباع، زمانی است که پیشرفتهای انضمامیسازی اشیاء، به پایان برسد. بنابراین مطالعه در این سطح به ما امکان میدهد تا یک ریتم خاص و قانون آرامش آن را پیدا کنیم. استانداردسازی مولفهها یک همبستگی تاریخی بین تمام واقعیتهای فنی ایجاد میکند: تاریخمندی. چگونه میتوان این تاریخمندی را درک کرد و شاید پیشبینی کرد؟ نه تنها همبستگیی همزمانگونِ (synchronic) میان ابزارهای فنی، بلکه ریتمِ درزمانگون (diachronic)، دیرندِ بسیار مشخصی از یک فن در تمام طول پستاییی[16] درون یک دودمان وجود دارد «که با قانون تکامل دندانهدار خود دورههای مهم زندگی یک فن را تعیین میکند» (1: 67).
- قانون آرامش به عنوان قانون تکامل فناورانه: یک معادله logperiodic؟
قانون تکامل سیستم فنی یک «قانون آرامش» است که به گفته سیموندون، در جهان طبیعی (فیزیکی یا بیولوژیکی) معادلی ندارد. فن، ریتمِ خاص و بدیعی برای آرامش دارد: «چنین ریتمی از آرامش در هیچ جای دیگر معادلی ندارد. نه جهان انسانی و نه جهان جغرافیایی نمیتوانند با بحرانهای پی در پی و ظهور ساختارهای جدید چنین نوسانی ایجاد کنند» (1: 67). این ساختارهای جدید نه تنها بازپیکربندی درون دودمانهای فنی بلکه نتایج انشعابها و جایگزینی میان دودمانها هستند. هنگامی که یک انقلاب واقعی فناورانه رخ میدهد، یک اصل و نسب فنی ممکن است تغییر کند، اما همچنین ممکن است رها شده و با موارد جدید با فرآیندهای عملکرد متفاوت جایگزین گردد.
سیموندون به دنبال تحقیقات خود در مورد انضمامیسازی لولههای الکترونیکی، ترانزیستورها و فرآیند تقویت را نیز مورد مطالعه قرار داد (11). سایر آثار فلسفی او از «مدولاسیون» به عنوان مفهوم اصلی استفاده میکنند. بنابراین میتوانیم مطمئن باشیم که او تکامل فنی را که منجر به ریزتراشهها شد، از نزدیک مشاهده کرد. با این وجود این یک اصل و نسب واحد نیست. از لوله الکترونیکی تا نیمه-هادیها، و سپس از ترانزیستور تا ریزتراشهها، تکامل فنی تنها یک وحدت عملکردی دارد. از این رو این یک فرآیند ساده انضمامیسازی نیست، بلکه یک «جایگزینی پس از اشباع» است، همانطور که اسماعیل آیت الحج[17] آن را توصیف میکند (12).
شکل 4: جایگزینی تکنولوژیک (فناورانه) پس از اشباع یک اصل و نسب فنی (12: 148).
این کنش ساختارهای جدیدی را در یک انشعابِ در حال گسترش ایجاد میکند. آرامشِ تکاملِ تکنولوژیکی (فناورانه) میتواند از سایر قوانین تکامل توسط سیموندون جدا شود. باید توجه داشت که به گفته سیموندون، تفاوت میان دنیای طبیعی و تکنولوژی (فناوری) دقیقاً مشابه تفاوت بین یک شیء طبیعی و یک شیء مصنوعی نیست: فن را میتوان در برخی ابزار آلی (مانند چنگالهای خرچنگ) یافت، اما در درجه اول در مواد سازمانیافته یافت میشود؛ تصنع کاملاً متفاوت است، زیرا به این معنی است که یک جسم مصنوعی برای زندگی یا عملکرد به یک محیط خاص و مصنوعی نیاز دارد: گُلهایی گرمخانه و همچنین ماشینهایی که نمیتوانند در هر جایی کار کنند؛ مصنوعی هستند. انضمامیسازی میتواند منجر به دُشپَروَرِش[18] شود، اما به طور کلی هر چه ماشین عینیتر باشد، بهتر با هر محیطی سازگار میشود (زیرا «محیط مرتبط» خود را یکپارچه کردهاست) و بنابراین، در واقع، طبیعیتر از مصنوعی است! با این حال، انضمامیسازی خود یک فرآیند مصنوعی است زیرا فقط در یک سیستم تکنولوژیکی (فناورانه) رخ میدهد. برخی از فرآیندهای آرامش در جهان طبیعی وجود دارند، مانند آبفشانهای خاص، اما چنین فرآیندهایی به عنوان یک چرخه دورهیی عمل میکنند: در پایان آنها به حالت اولیه خود باز میگردند، که یعنی هیچ ساختار جدیدی ایجاد نمیکنند. اما تحقیقات اخیر (13، 14) نشان میدهد که این تفاوتها ارتباط خاصی ندارند: بسیاری از فرآیندهای ریختزایی فیزیکی و بیولوژیکی شناسایی شدهاند که دقیقاً همان بحرانهای مکرر و ایجاد ساختارهای جدید را نشان میدهند. آیا این بدان معناست که دیگر هیچ تفاوتی بین قانون تکامل یک سیستم فنی و قوانین طبیعی وجود ندارد؟ احتمالا نه. از یک سو، هنوز تفاوت ماهیت بین سیستمهای مصنوعی و طبیعی وجود دارد. از سوی دیگر، به نظر میرسد که ما اکنون یک راه جدید برای مدلسازی این نوع تکامل داریم: معادلات log-periodic.
این مدلها دقیقاً برای توصیف فرآیندهایی ابداع شدهاند که مراحل جایگزینی از پیشرفت تدریجی و بحران را نشان میدهند که در یک تغییر جهانی به اوج خود میرسد. بنابراین، آنها از نظر کیفی با فرآیندهای طبیعی آرامش مطابقت دارند که مشابه توالی منحنیهای سیگموئید (سیگماوار) در تکامل سیستمهای تکنولوژیکی (فناورانه) هستند.
قوانینِ log-periodic پیشاپیش برای مدلسازی بسیاری از فرآیندهای مختلف، مانند پس لرزههای زلزله یا سقوط بازار سهام استفاده میشدند (13). این نوع معادله همچنین برای مدلسازی ریختزاییی ساختارهای نجومی، تکامل گونههای بیولوژیکی یا چرخه طولانی توسعه اقتصادی (14)، تکامل شتابدهندههای ذرات (از اولین سیکلوترون[19] تا برخورد دهنده پروتون LHC) و حتی تکامل زمانی موسیقی جاز پیشنهاد شدهاست. (15).
دیدیه سورنِت[20] پس از مطالعه زلزله، اولین کسی بود که محدوده این نوع معادله را تعیین کرد و پس از آن به یک اقتصاددان معتبر تبدیل شد. او قوانین log-periodical را اصلاح قوانین قدرتِ کلاسیک با ابعاد پیچیده تعریف کرد. معادله اصلی یک انشعاب فراکتال خود مشابه را توصیف میکند. برای یک تکامل زمانی (مانند یک دودمان تبارشناسیک)، فاصله زمانی میان دو بحران تکاملی را پیشبینی میکند:
یک زمان بحرانی (به عنوان مثال، مرحله عینی برای یک اصل و نسب فنی) و پایان تکامل است که توسط نظریه پیشبینی شدهاست. این حد تنها پس از یک سری رویداد (بحران متوالی: اشباع و سپس اختراع یا جایگزینی) قابل دستیابی است. یک نسبت ثابت g بین دو رویداد متوالی () وجود دارد و نیز ثابتی است که برای هر نوع دودمان قابل محاسبه است. بنابراین، معادله (1) به این معنی است که وقتی مجموعهیی از بازههای زمانی را در مقیاس لگاریتمی مقایسه میکنیم: log () یک خود-همانندی با ضریب g وجود دارد. بنابراین میتوان یک تکامل شتابدهنده و همچنین یک تکامل کُند را مدلسازی کرد. این نوع «قانون» یک قانون احتمالی است و فقط ریتم دگرگونیهای اصلی را پیشبینی میکند و نه ماهیت آنها را. تنها پیشبینی در مورد آنچه اتفاق خواهد افتاد، با تکرار مفروض این رویدادها ارائه میشود. بنابراین از ما دعوت میشود تا تحلیل TRIZ و Simondon را به عنوان قوانین کیفییی تفسیر کنیم که این قانون کمی آرامش را کامل میکند.
این نوع پیشبینی فقط در طول بحران در یک اصل فنی کار میکند. در طول یک انقلاب تکنولوژیکی (فناورانه)، جایگزینیی یک دودمان فنی با دیگری، نتیجه انتخاب بین بسیاری از ساختارهای جدید و امکانات عملکردی است. بنابراین، حتی اگر مفاهیم «قوانین» و «نسب» حاکی از یک تکامل خطی و یک فرآیند از پیش تعیین شدهباشد، این یک توهم گذشتهنگر است: وابستگی مسیری در تکامل فنی وجود دارد که احتمالات دیگر را پنهان میکند. ممکن است در آینده ساختار جدیدی ابداع شود که در واقع رستاخیزِ فرآیندِ انضمامیسازییی است که قبلاً رها شده بودهاست.
با این حال، ما ادعا میکنیم که قوانین log-periodic باید در میان ابزارهای نظری مکانیکشناسیی ژنتیک و همچنین ابزارهای TRIZ گنجانده شوند. آنها را میتوان برای بسیاری از انواع مطالعات تجربی و حتی برای پیشبینی استفاده کرد. لورون نوتالِ[21] فیزیکدان یکی از محققانی است که از این معادلات استفاده میکند. او اخیراً (17) پیشنهاد کردهاست که آنها را در مراحل جایگزین پیشرفت تدریجی و اشباع تکامل فناوری با شناسایی رویدادهای مهم به عنوان گسستهای تکنولوژیکی (فناورانه) ناشی از انقلابهای علمی (16) به کار گیرد. از نظر او «نوآوری فناورانه یک فرآیند تصادفی نیست. علاوه بر این، مطمئناً از تغییرات بزرگ پارادایمها که در فیزیک بنیادی رخ میدهد، جدا نیست. نظریهها و دانشهای بنیادی در واقع زمینه و مبنای توسعه نوآوریها هستند» (17: 2). اگرچه بسیاری از مشکلات نظری هنوز پا برجا ماندهاست، این رویکرد بسیار نویدبخش است. به نظر میرسد آلتشولر، سیموندون و نوتال در مدلسازی تکامل فنی جاهطلبی مشابهی دارند و ابزارهای مشابهی را برای انجام آن پیشنهاد میکنند. با این وجود ممکن است بپرسیم که آیا آلتشولر، سیموندون و نوتال واقعاً همان موضوعی که مهندسان و طراحانی که میخواهند نوآوریهای تکنولوژیکی (فناورانه) را پیش بینی کنند، مورد مطالعه قرار میدهند یا خیر؟
شکل 5: مطابقت زمانی میان انقلابهای علمی، چرخههای اقتصادی طولانی و ریتم جایگزین پیشرفت فناوری و مراحل رکود بین سالهای 1800 و 1960 (17: 2).
- نتیجهگیری
به نظر میرسد کار نوتال برخی از فرضیههای مکانیکشناسی ژنتیکی، به ویژه امکان مدلسازی قانون تکامل سیستمهای فنی و اهمیت مراحل اشباع را تأیید میکند. اما اختراعات (بازپیکربندیهای فنی) که پیشبینیپذیر هستند؛ همان رویدادهای نوآوری (اصلاحات به منظور افزایش ارزش) نیستند. آلتشولر نظریه خود را در محیطی غیر سرمایهداری توسعه داد. سیموندون به صراحت، انضمامیسازی را فرآیندی جدا از عوامل اقتصادی (که فقط میتواند فرآیند را مختل کند) توصیف کرد. نوتال فرآیندهای علمی، فنی و اقتصادی را به هم مرتبط کردهاست، اما همچنان به فناوری در برابر اقتصاد اولویت میدهد.
آیا این همان چیزی است که مهندسان و طراحان به دنبال آن هستند؟ یا روششناسی مفهوم بیشتر به درک پویایی سرمایهداری میپردازد؟ در مقابل هر امید ساده لوحانهیی برای پیشبینی ایجاد فناوریهای جدید، باید یادآوری کرد که انضمامیسازی همان فرآیندی نیست که امروزه در نوآوریهای تکنولوژیکی (فناورانه) و جستجو برای بیشترین بهرهوری اقتصادی مشاهده میکنیم.
به عنوان مثال، سیموندون گاهی اوقات تعاریف بسیار شگفت انگیزی از پیشرفت ارائه میدهد: طی مصاحبهیی با ژان لو موئِنِ[22] فنشناس در سال 1968، او از این ایده دفاع میکند که از برخی جهات، یک ماشین حرارتی برتر از ماشین الکتریکی است، زیرا میتواند بدون اتصال به یک شبکه کار کند. چه دیدگاه عجیبی! سیموندون سپس یادآور میشود که در پایان جنگ جهانی دوم، موتورهای بخار برای مقاومت فرانسه بسیار مفید بودند. بنابراین، ما باید با نوعی دودلی نتیجهگیری کنیم: کار سیموندون قانون تکاملِ فنِ ناب را ارائه میدهد. اما آنچه بیشتر مردم مشتاقِ درک آن هستند، از نقطه نظر عملیاتی، دقیقاً چندان ناب نیست.
منابع:
- Simondon, G. 1989. (1958). Du mode d’existence des objets techniques, Paris, Aubier.
- Simondon, G. 1980. On the Mode of Existence of Technical Objects (Part 1), Ninian Mellamphy, trans. (with a Preface by John Hart), University of Western Ontario.
- Lafite, J. 1972. (1932). Réflexions sur la science des machines, Paris, Vrin..
- Dumouchel, P. 1992. Gilbert Simondon’s Plea for a Philosophy of Technology, Cahiers d’épistémologie, n° 9219, Montreal.
- Baird, D. 2004. Thing Knowledge. A Philosophy of Scientific Instrument, University of California Press, Berkeley.
- Simondon, G. 2009. Entretien sur la mecanologie, in Revue de Synthèse, n°1.
- Altshuller, G. 1999. The innovation algorythm TRIZ. Systematic innovation and technical creativity, Worcester, Technical innovation center.
- Kucharvy, D. and R.de Guio.2007. Application of S-Shaped Curves, in Proceedings of the TRIZ-Future Conference, Kassel University Press, Frankfurt.
- Leroi-Gourhan, A. 1945. Milieu et techniques, Paris, Albin Michel.
- Wiener, N. 1948. Cybernetics: Or the control and communication in the animal and the machine, Cambridge, MIT Press.
- Simondon, G. 1961. Psychosociologie de la technicite (II), Bulletin de l’Ecole pratique de psychologie et de pédagogie de Lyon, n°3.
- Simondon, G. 1976. Le relais amplificateur, Les cahiers du Centre culturel canadien, n°4, Paris.
- Ait-el-Hadj, S. 2002. Systèmes technologiques et innovation, Paris, L’Harmattan.
- Sornette, D. 2003. Why stock markets crash: critical events in complex financial systems, Princeton, Princeton University Press.
- Notalle, L., J. Chaline, and P. Grou. 2000. Les arbres de l’évolution, Paris, Hachette.
- Brissaud, I. 2007. La chronologie du jazz suit-elle une loi log-periodique?, Mathematics and Social Sciences, n°178. Brissaud, I. and E. Baron. 2007. La course des accelerateurs de particules vers les hautes energies et la log-periodicite, Cybergeo. Online: http://www.cybergeo.eu/index14173.html.
- Kuhn, T. 1972. La structure des révolutions scientifiques, Paris, Flammarion.
- Nottale, L. 2007. Un nouveau paradigme pour la physique? Nouvelles perspectives, in Philippe Bourgeois and Pierre Grou (dir), Les grands défis technologiques et scientifiques au XXIe siècle, Paris, Ellipses.
[1] . Vincent Bontems.
[2] . Jacques Lafitte.
[3] . André Leroi-Gourhan.
[4] . Bertrand Gille.
[5] . Yves Deforge.
[6] . Gilbert Simondon.
[7] . درباره نحوهی وجود اشیاء فنی.
[8] . Norbert Wiener.
[9] . Henri Bergson.
[10] . Maurice Merleau-Ponty.
[11] . Gaston Bachelard.
[12] . Ге́нрих Альтшу́ллер.
[13] . Auto-regulation.
[14] . Phase differentiation.
[15] . Nonequivalent.
[16] . Succession.
[17] . Smaïl Aït-el-Hadj.
[18] . Hypertely.
[19] . تونلی گرد و طویل که در آن ذرات بنیادی اتم را به چرخش درآورده و در سرعتهای زیاد با هم برخورد میدهند.
[20] . Didier Sornette.
[21] . Laurent Nottale.
[22] . Jean Le Moyne.