- لباس پوشیدنِ خانم سوان با آن خاطره-های گنگِ جلیقه-ها یا قلاب-های گذشته، گاهی گرایشی به «مد ملوانی» که زود هم کنار گذاشته می-شد، یا حتی اشاره-ای بفهمی نفهمی به «جوان به دنبالم بیا»، شکلِ موجودِ قابلِ لمس را با شباهت-هایی ناقص با شکل-های قدیمی-تر همراه می-کرد که دوزنده یا کلاهدوز در عمل آنها را به اجرا درنمی-آوردند، اما همواره به آنها فکر می-کردیم، و به خانم سوان ظاهری فاخر می-دادند - شاید همان بیهودگی آن جامه-ها چنان می-نمایانید که به نیازی فراتر از کاربرد عملی پاسخ می-دهند، یا شاید این به خاطرِ یادگارِ سال-های گذشته بود که در آنها باقی مانده بود، یا نوعی فردیتِ پوشاکیِ ویژه-ی آن زن که به گونه-گون-ترین جامه-هایش یک حالتِ یگانه-ی خودمانی می-داد.
- حس می-کردی که او تنها برای راحت یا برای آرایش بدن-اش لباس نمی-پوشد؛ جامه-هایش همان-گونه او را در بر می-گرفت که ساخت-و-سازِ ضریف و معنوی شده-ی یک تمدن.
در جستجوی زمان از دست رفته (جلد 2) - در سایه-ی دوشیزگان شکوفا - مارسل پروست - ترجمه مهدی سحابی