میشل فوکو-مفهوم سطحیگری برای مارکس
جولای 6, 2022رنگهایی که میبینیم و نمیبینیم!
جولای 6, 2022
- برگسون در مقابلِ مکانیسم، حرکت را غیرقابلتقسیم، مداوم، زمانمند و کیفی دانسته و کلِ حرکتها را امری مطلق قلمداد میکند و وجودِ حرکت را تنها منوط به آن میداند که چیزی به طول بینجامد (مدید شود)، تغییر کند و تغییرشکل دهد.
- لذا در حالیکه مکانیسم تنها دربارهی حرکتهای نسبی درونِ فضا سخن میگوید، فلسفه به حرکتِ مطلقی که در بطنِ چیزها خلق میشود، دست پیدا میکند.
- درنتیجه جایگاه و تعریفِ حرکت و ادراک دچار دگرگونی میشود.
- چرا که در بیوقفگیِ تغییر در جهان و در چیزها، ادراکِ طبیعی نقطهی آغازینِ مشخصی نخواهد داشت و بیشتر مستلزمِ استنباط شدن است.
- اما دلیلِ ادراک شدن تصاویرِ ثابت و نظرگاههای آنی و لحظهای چیست؟
- در جواب باید گفت که در واقع این «ادراکی طبیعی و یا سینماتوگرافیک» (براساس رویکردِ دلوز) است که باید «استنباط» (براساس رویکردِ برگسون) شود.
از کتاب دلوز، فلسفه و سینما