آیا خاطرات هویتِ ما را میسازند؟ (با نگاهی به فیلم شهر تاریک)
ژانویه 5, 2023گی دوبور – جهان مجزای تصاویر
ژانویه 7, 2023
- نظریهی نشانه و فنون تاویل بر تبیینِ کاملا واضحِ تمامِ انواعِ ممکنِ تشابه استوار بود و دو معرفتِ کاملا متمایز را بنیاد میگذاشت:
- cognitio یا شناخت، که گذاری به نوعی همپهلو از یک تشابه به تشابهِ دیگر بود و divinatio یا نهاندانی که معرفتی عمیق بود و از تشابهی سطحی به تشابهی عمیقتر میرفت.
- تمام این تشابهات هماهنگیِ جهانی را آشکار میکنند که آنها را بنیان مینهند؛
- و این تشابهات با simulacrum یا نمودِ غیرواقعی در تقابلاند، یعنی با تشابهی کاذب که بر ناهماهنگیِ خداوند و شیطان استوار است.
- گرچه این فنونِ سدهی شانزدهمیِ تاویل با تحولِ اندیشهی غرب در سدهی هفدهم و هجدهم به حال تعلیق درآمد، و گرچه نقدِ بیکنی و دکارتی بر تشابه، نقشِ مهمی در کنار گذاشتنِ این فنون داشت، متفکرانِ سدهی نوزدهم، بویژه مارکس، نیچه و فروید بار دیگر امکانِ جدیدِ تاویل را پیشِ روی ما قرار دادند و دوباره امکانِ نوعی هرمنوتیک را پایه گذاشتند.
از کتاب نیچه، فروید مارکس - میشل فوکو